خود را برای مصاحبه تلویزیونی آماده کنید!

گاهی اوقات که در یکی از شبکه های  تلویزیونی مصاحبه ای با یک فرد موفق را می بینم ، از خودم می پرسم : اگر همین حالا کسی برای مصاحبه سراغ من بیاید ، چه چیزهای مهمی برای گفتن دارم ؟ چه کارهای با ارزشی انجام داده ام؟ چه موفقیت هایی کسب کرده ام؟ چه تاثیری در زندگی دیگر انسانها داشته ام؟بودن و نبودن من چه تفاوتی برای زمین و اهل آن دارد؟ آیا داستان زندگی من ارزش شنیدن دارد؟ و سوالاتی از این دست ذهن مرا به خود مشغول می کند.

حال می خواهم از شما بپرسم: اگر قرار بود همین الان کسی به شما مراجعه کند و بگوید قرار است برای یک شبکه تلویزیونی پربیننده، مصاحبه ای با شما ترتیب دهد و یا  برنامه ای در مورد زندگی شما بسازد،در مورد موفقیت ها ودستاوردهای شما، در مورد کارهایی که برای هم نوعانتان انجام داده اید، در مورد اینکه روزهای زندگی خود را چگونه می گذرانیدو به چه موفقیت هایی در زندگی دست یافته اید…چه جوابی می دادید؟ فکر می کنید این برنامه چقدر برای بقیه جذاب خواهد بود؟ چند در صد، رضایت بینندگان را به خود جلب خواهد کرد؟چند در صد از بینندگان، تا آخر برنامه ، پای آن می نشینند و چند درصد از آنان شبکه را عوض می کنند؟

شاید خیلی از شما دچار این ذهنیت شوید که:” کسانی که با آنها مصاحبه می شود و یا فیلمی از زندگی شان تهیه می گردد، آدم های خاصی هستند و من مثل آنها نیستم….” اشکال کار همین  جاست که ما هنوز به این کشف مهم نائل نشده ایم که هر کدام از ما موجوداتی منحصر به فرد هستیم واز توانایی های ویژه ای برخورداریم، حضور ما در این زمان بر روی کره خاکی بی دلیل نبوده و با قصد و نیت خاصی صورت گرفته است و هر کدام از ما پتانسیل لازم   برای به انجام رساندن یک رسالت ویژه و مهم را داریم، چیزی که در زبان سانسکریت به آن “دارما “گفته می شود.

کلمه “دارما” یا غایت حیات به این مفهوم است که هر کدام از ما انسانها به شکلی کاملا منحصر به فرد و  با استعدادی ویژه   آفریده شده ایم و این توانایی هم به ما عطا شده که این استعداد   را به شکل خاصی متجلی کنیم.این اتفاق زمانی رخ می دهد که در ابتدا نگرش دقیق و مثبتی به زندگی داشته باشیم و پیش فرض ما این باشد که در دنیایی هدفمند زندگی می کنیم و تولد ما نیز هدفمند بوده و آمده ایم تا کاری را به انجام برسانیم،آمده ایم تا نقش تکه ای از پازل بزرگ زندگی را ایفا کنیم. در یک پازل همه تکه ها با ارزش هستند و نبودن هر کدام می تواند جلوی تکمیل پازل را بگیرد .هیچ تکه ای هم قرار نیست جای تکه دیگری را بگیرد. هر کدام از ما   جایی داریم مخصوص خودمان .پس مهم است که اجازه ندهیم فشارهای اطراف ، ما را به جایی غیر از جای اصلی خودمان هل دهد. به عنوان مثال اکثر ما تحصیلات و شغلمان را براساس فشارهای موجود و موانع سرراه و خیلی وقتها چیزهای موردعلاقه دیگران، شکل می دهیم .مثلا فردی که به رشته حقوق علاقه مند است صرف اینکه رشته مهندسی و معماری پول ساز تر است، آنها را انتخاب می کند. این موضوع باعث می شود که چنین فردی ،هیچگاه شادی و خوشبختی را به شکل کامل ،حس نکرده ودر ضمن پیشرفت خاصی هم در شغل و حرفه وزندگی خود نداشته باشد.

بنا بر این داشتن این نگرش که” من برای تحقق کاری خاص به این دنیا آمده ام” می تواند بسیار راهگشا باشد وما را به سمت وسوی جایگاه واقعی مان هدایت کند.آنجاست که می توانیم کارمان را به مثابه تفریح بنگریم وازلحظه لحظه آن لذت ببریم به قول جبران خلیل جبران : “هر گاه کار می کنید نی لبکی هستید که از طریق او زمزمه ساعتها به موسیقی بدل می شود….و کار آمیخته با عشق چیست؟ بافتن پارچه ای است تنیده از تارهای دلتان ، به گونه ای که گویی محبوبتان آن جامه را به تن خواهد کرد.”

آری پس ازاین انتخاب است که  اولین و مهمترین گام را در راستای یک زندگی پربار وپر ثمر برداشته ایم.حال تصور کنید جایگاه و دارمای واقعی خود را پیدا کرده باشید، استعدادی ویژه که مورد علاقه شماست و می تواند در جایگاه شغلی مناسب (که گاهی اوقات این شغل توسط خود شما آفریده می شود) و در راستای خدمت به بشریت ، به زندگی شما رنگ و بویی تازه بدهد. به این فکر کنید که در چنین شرایطی میزان رضایت شما از زندگی و اندازه پیشرفتتان چگونه رشدمضاعف خواهد داشت؟ به چه اهدافی دست می یابید؟ چه آرزوهای از یاد رفته ای را به واقعیت تبدیل خواهید کرد؟اگر در این راه موفق شوید آنگاه چه اتفاقی می افتد؟……من به شما قول می دهم در صد بالایی از تماشا چیان تلویزیون ،کانال را عوض نکنندو برنامه ای پر بیننده خواهید داشت .خودرا برای یک مصاحبه تلویزیونی پر طرفدار آماده کنید.

نویسنده: سعید وفائی

سخنران ،مدرس و مشاور توانمندسازی فردی و سازمانی

www.saeedvafaee.ir

vafaeespeaker@gmail.com

فهرست