آیا هنوز به این افسانه اعتقاد دارید؟
احتمالاً تاکنون تصور شما بر این بوده است که فعالیت هایتان در جهت ارائه محتوای قوی به بازار بسیار موفقیت آمیز بوده اند. با توجه به تحقیقات CIM که در سال 2014 صورت گرفتند، 32% از بازاریابان محتوا نیز چنین تصوری را نسبت به فعالیت های خود دارند. اما به این مطلب فکر کنید که تا چه حد با نتایج بهتری روبرو خواهند شد اگر یک قدم به عقب بردارند و از خود بپرسند: در سال گذشته چه مطالبی را آموختیم که باعث می شود استراتژی ما در زمینه بازاریابی محتوا حتی از گذشته نیز بهتر و تأثیرگذارتر باشد؟
“تغییرات ساختاری بر اساس آنچه که در گذشته رخ داده است به وجود می آیند، و اینگونه نیست که برای ایجاد چنین تغییرات مهم و سرنوشت سازی بتوان از صفر شروع کرد.”خلق کردن و یا حفظ یک فرهنگ نوآورانه و خلاقانه به منظور اجرای برنامه بازاریابی محتوای شما نیازمند یک روش استراتژیک و فعالانه است، که در مغایرت مستقیم با روش واکنشی می باشد. زیرا در این صورت تغییرات مخرب باعث ایجاد فعالیت های واکنشی شده اند. واقعیت این است که در صنعتی مانند صنعت بازاریابی که دائماً در حال تغییر و رشد است اگر ساکت و بی حرکت باقی بمانید ممکن است حتی بدون اینکه متوجه شوید از سایرین عقب بمانید و از دور خارج شوید.
از دیگر مزایای ایجاد تغییرات ساختاری، بنیادین و هدفمند به عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی محتوا، این مطلب است که هر گونه تغییر موفقیت آمیز، هرچقدر که کوچک باشد، پتانسیل حرکت به سمت فرصت هایی را دارد که منجر به ایجاد تغییرات مثبتی می گردد که حتی ممکن است مفیدتر و مثمر ثمر تر نیز باشند.
با توجه به این روحیه نوآورانه و خلاقانه ای که در میان مردم وجود دارد، ما قصد داشتیم برخی از دیدگاه های جدید و انقلابی برخی از وبلاگ نویسان CIM، مربیان آموزش فعالیت های ان لاین و سخنگویان بازاریابی محتوای جهانی را به اشتراک بگذاریم. در واقع آنچه که باید درباره اش به ما توضیح بدهند، این است: آنچه که پیش از این شخصاً درباره بازاریابی محتوا به آن اعتقاد داشته اید، اما در حال حاضر به این نتیجه رسیده اید که عقیده صحیحی نمی باشد، چیست و چه چیزی باعث تغییر عقیده شما شده است؟
برخورداری از کارمندان کاردان و کارآمد کافی نیست.
پیش از این تصور می کردم در این زمینه همه چیز درباره تربیت و آموزش کارمندان کارآمد است. اما این مطلب صحیح نیست. در این زمینه همه چیز درباره تربیت و آموزش کارمندان کاردانی است که علاوه بر منحصر به فرد بودن، از مهارت های بازاریابی فوق العاده ای نیز برخوردار باشند. فقط این مطلب که بهتر است همواره از حمایت های یک وبلاگ نویس محبوب و پرطرفدار برخوردار باشید، بدین معنا نیست که همه تلاش خود را صرف یافتن یک بلاگر حامی کنید. شما همچنان باید سعی کنید که منحصر به فرد باشید و از افکار متعلق به خودتان استفاده کنید. هنگامی که به طرز فعالانه ای محتوای خود را وارد بازار می کنید می توانید امیدوار باشید که مورد توجه قرار خواهید گرفت و از همه مهم تر اینکه مخاطبان همواره شما را به یاد خواهند داشت.
پادشاه را از تخت به زیر بکشید و او را وادار کنید برای شما کار کند.
محتوا یک پادشاه نیست، بلکه یک محصول است. و به همان گونه ای که با محصولات فیزیکی برخورد می کنید و آنها را تولید می کنید و به فروش می رسانید، باید با محتوا نیز همان برخورد را داشته باشید و آن را تولید کنید و با استفاده از روش های ماهرانه بازاریابی به فروش برسانید.
اجازه ندهید محتوا تبدیل به یک کالای قابل خرید و فروش شود.
من پیش از این اعتقاد داشتم که هرچقدر مقدار بیشتری از محتوا توسط تعداد بیشتری از افراد دیده و مطالعه شود، باعث موفقیت می گردد. اما متوجه شدم که این عقیده نادرست است. در واقع آنچه که درست است درست برعکس این مطلب می باشد. مبارزه با ارائه بیش از حد اطلاعات بسیار مهم است. در عوض اینکه سعی کنید محتوای شما نیز تبدیل به بخشی از محتویات بی شمار موجود در بازار شود، تمرکز خود را به این مطلب اختصاص بدهید که به مخاطبانی با کیفیت بالا دسترسی پیدا کنید که از اطلاعات مداوم و مستمر شما به عنوان بخشی از اطلاعات مورد نیاز خود استفاده می کنند.
در گذشته بازاریابان محتوا مجبور بودند چند بار در روز اطلاعات خود را به روز کنند و اطلاعات جدیدی را منتشر سازند. اما امروزه این گونه نیست. در صورتی که مقاله ای برای انتشار آماده نباشد، بهترین کاری که یک بازاریاب محتوای باهوش می تواند انجام دهد این است که مقاله را تا وقتی که خالی از هرگونه اشتباهی شود و 100% آماده انتشار شود، منتشر نکند.
انسجام و یکپارچگی متن مهم تر از کمیت آن می باشد.
پیش از این عقیده ام بر این بود که حداقل سه بار درهفته به خلق مطالب جدید بپردازید. اما امروزه عقیده دارم که انسجام و یکپارچگی متن مهم تر از کمیت آن است.
SEO؟ نه خیلی زیاد.
در حال حاضر نسبت به گذشته اهمیت کمتری برای SEO قائل هستم. گوگل به وعده های خود عمل می کند و به محتوای با کیفیت و اصیل پاداش می دهد و من متوجه شده ام که حتی کسب و کارهای کوچک در رتبه بندی های موتورهای جست و جو از رتبه خوبی برخوردار هستند زیرا به صورت مداوم در حال خلق مطالب با کیفیت و فوق العاده ای می باشند.
خریداران در حین فرایند خرید از این شاخه به ان شاخه می پرند.
دیدگاه سنتی مراحل خرید و فرآیند خرید امروزه تا حدودی نامربوط و ازمد افتاده به نظر می رسد. با این وجود هر روز به تعداد بازاریابان اینترنتی که بیش از حد به این موضوع توجه می کنند، افزوده می شود. تشخیص و درک بافت های موقعیتی شبکه ها مهم تر از تمرکز بر فرآیند خرید می باشد، فرآیندی که در مراحل خطی و یا در مراحل منظم و مرتب رخ نمی دهد. ایجاد محتوا با توجه به مراحل منظم و مرتب شما را از دسترس خارج می سازد.
در اینجا گاهی همه چیز درباره محصول است و محصول است که حرف اول را می زند.
من زمانی یکی از طرفداران پر و پاقرص این نظریه بودم که بازاریابی محتوا هرگز نباید درباره محصولات تولیدی باشد.
اما در حال حاضر می گویم تبلیغ درباره محصولات و ارائه اطلاعات مفید درباره آنها نقش مهمی را در کل استراتژی بازاریابی محتوا ایفا می کند. در حال حاضر همچنین بهتر متوجه این مطلب می شوم که چگونه محتوای مبتنی بر محصول و تبلیغات به مخاطبان در زمینه تصمیم گیری کمک می کند. وقتی که با یک مشتری احتمالی درباره بازاریابی محتوا بحث می کنم سعی می کنم تفاوت بین مطالب مفید و آکادمیک را که به منظور درگیر کردن ذهن مخاطب و افزایش میزان اعتبار و آگاهی فراهم می شود و مطالب مبتنی بر محصولات تبلیغات را برای او توضیح دهم.
نحوه ارائه روش تولید خود را کنترل کنید.
به نظر من محتوای خوب باید به شدت مورد تحقیق و بررسی قرار بگیرد و اصلاح شود و همچنین مطالبی که به صورت حرفه ای تولید شوند می توانند خطرناک باشند. گاهی مردم فقط نیاز به پست های ساده یک وبلاگ یا یک فیلم ویدیویی در اینستاگرام دارند. هنگامی که به ارزش تولید همانند منشوری نگاه می کنیم که از طریق آن می توان به میزان ارزش آن پی برد، به طرز ناراحت کننده ای به کسب و کار تبلیغاتی نزدیک می شویم که سعی داریم از آن فرار کنیم.
میزان پذیرش خود از سوی جامعه را افزایش دهید.
پیش از این تصور می کردم که توییتر شبکه احمقانه ای است. فکر می کردم شرکت من فقط یک نقطه کوچک در میان یک شبکه اجتماعی بزرگتر است.
من در طول چند سال گذشته اهمیت شبکه اجتماعی را دست کم می گرفتم، اما در حال حاضر چنین تصوراتی ندارم. در حال حاضر هرگز منفی گرایی نمی کنم و سعی می کنم درباره هر گونه پدیده جدید قضاوت نادرستی نداشته باشم تا زمانی که با استفاده از شواهد خلاف آن بر من ثابت شود. من موارد جدید را با سرعت بیشتری مورد امتحان قرار می دهم. به همین دلیل است که شبکه کوچکی در توییتر و شبکه بزرگتری در گوگل پلاس دارم.
مطالب برجسته نیز نیاز به حمایت کافی دارند.
پیش از این اعتقاد داشتم که “در صورتی که متن دلخواه خود را بسازید، موفقیت در انتظار شما است.” اما این مطلب واقیت ندارد. برخورداری از محتوای فوق العاده به این معنا نیست که الزاماً بازدیدکنندگان بی شماری را جذب خواهید کرد. در بازاریابی محتوا هیچ چیز زجرآور تر از این نیست که ساعت ها یا حتی روزها را صرف تهیه مطلب ارزشمندی کنید، تا فقط آن را روانه بازار کنید. شما باید از مهارت های بازاریابی به منظور روانه آن به بازار استفاده کنید و از ارائه آن به بازار نهایت سود را ببرید.